بیندیش .نخند
بیاندیش ....نخند
به استین پاره ی کارگری که دیوارت را میچیند و به تو میگوید ارباب
نخند!
به پسرکی که ادامس میفروشد و تو هرگز نمیخری.
نخند!
به پیرمردی که در پیاده رو به زحمت راه میرود و شاید چند ثانیه ایی کوتاه معطلت کند.
نخند!به دستان پدرت
به جاروی در دست مادرت
به رانندهی چاق اتوبوس به رفتگری که در گرمای تیر ماه کلاه پشمی به سر دارد
به راننده اژانسی که چرت می زند
به مردی که روی چهار پایه میرود تاشماره کنتورتان را بنویسد
به پارگی زیر جوراب کسی در مجلسی
به پشت و رو بودن چادر پیرزنی در خیابان
به مردی که در خیابانی شلوغ چرخ ماشینش پنچر شده
به مسافری که سوار تاکسی میشود و بلند میگوید سلام
به فروشنده ای که به جای پول خورد به تو ادامس میدهد
به هول شدن هم کللاسی ات پای تخته
به مردی که در بانک از تو میخواهد برایش فرمی را پر کنی
نخند...نخند که دنیا ارزشش را ندارد تو به کوچکترین رفتارهای ادم ها بخندی!که هرگز نمیدانی چه دنیای یزرگ و پر درد سری دارند!!!ادم هایی که هرکدام برای خانواده خود همه چیزو همه کسند
ادم هایی که به خاطر روزیشان تقلامیکنند:بار میبرند ...بی خوابی میکشند...کهنه میپوشند..سرما و گرما میکشند..
و گاهی خجالت هم میکشند .... خیــــــــــــــلی ســــــــــــــــــــــــاده
زبان چسبناک آفتاب پرست ، از طول بدنش هم بزرگتر است. این جانور در یک چشم به هم زدن زبانش را از دهان بیرون می آورد و به همراه طعمه آن را دوباره جمع می کند و طعمه را می بلعد .
ساخت و پاخت کردن ( تبانی کردن )
کتاب «شرح زندگانی من» از کیست؟
پاسخ صحیح را به صورت شماره سوال:پاسخ صحیح به شماره 5000 2853 080 909 پیامک کنید. مثال: از چپ به راست بخوانید 9235:4 |
در صورت ویژه بودن امتیاز آن به شما اضافه خواهد شد.