حکایت عقاب و کلاغ بیشه

آورده اند که عقابی بود.
بر بچه گوسفند حمله آورد و او را به چنگال صید کرده، در ربود.
کلاغی که شوق تقلید داشت ، این احوال را دید.
خواست که زور خود بر گوسفندی بیازماید و لیکن پنجه اش در پشم گوسفند چنان اسیر ماند که بیچاره خود را از آن خلاص دادن نتوانست.
شبان آمد و او را اسیر یافته ، بگرفت و به خانه برد تا از بهر بازیچه به فرزندان خود دهد.
چون فرزندان شبان کلاغ را دیدند، از پدر خود پرسیدند که این پرنده چه نام دارد؟
راعی گفت این پرنده ای است که پیش از یک ساعت خود را عقاب تصور کرده بود، اکنون خوب دانس

فقط کامنت    

ایجاد کننده

اولین کسی که زره ساخت حضرت داود بود

ضرب المثل

پایی پیش و پایی پس گذاردن (دو دل و مردد بودن)

مسابقه
برای شرکت در مسابقه، شماره شما باید در سیستم ثبت شود

سوال شماره 26995 تأیید کننده: معرفت
-میگوید:ما با مشکلات می جنگیم تا آسایش بیابیم ، ولی وقتیکه آسایش یافتیم آن را غیر قابل تحمل می یابیم .saraa
(1) کوروش بزرگ
(2) ویکتور هوگو
(3) هانری بروکس آدامز
(4) هیچکدام
پاسخ صحیح را به صورت
شماره سوال:پاسخ صحیح
به شماره 5000 2853 080 909 پیامک کنید.
مثال: از چپ به راست بخوانید 26995:2
هر روز یک نفر از کسانی که پاسخ صحیح داده باشند به قید قرعه، عضو ویژه اورداپ خواهند شد.
در صورت ویژه بودن امتیاز آن به شما اضافه خواهد شد.

صفحات ایجاد شده توسط اعضا