اين رود که مي بيني رد نگاه توست

اين رود که مي بيني رد نگاه توست که به
طرز عجيبي دلم را با خود مي برد!

تنها
همين که باشي کافي ست
تا آسمان بي پرنده نباشد
و موج هاي بازيگوش
دلم را به بازي بگيرند.

3
اين واژه ها
پرنده هايي هستند
که در هيچ مرزي جا نمي شوند.

4
دلتنگي هاي اين کلاغ تمامي ندارد
اين چنار مهربان هم
قصه خالي بودن
اين صندلي را مي داند.

5
اين قطار که مي آيد
هفده سالگي مرا مي آورد
تنها
چشمهايم در ايستگاه
جا مانده اند.

6
ماه
همان ماه است
درخت
همان درخت
حتي لبخند تو همان است
من ولي عينکي شده ام
و کمي شاعرتر!

7
از گلوي هيچ گلداني
گلي نمي رويد
جز اينکه
نام تو را مي گويد.

8
نام عزيزت را
بر لب گلدانها نوشته ام
رويش گلها
ديدني ست.

9
گناه اين کلاغ پريشان چيست؟
تنها از آن بالا
تو را ديده است.
10
خيابانهاي اين شهر
خمارند
و عرض ارادتي
به عشق
ندارند.

11
گاهي
پشت اين پنجره بيا
گاهي حرفي بزن از دوري راه
مانند ماه.

12
کم کم به هفده سالگي ام بر مي گردم
به روزي که فرشته اي
از همين حوالي
نام زيبايت را در عمق دلم کاشت
و درست زير همين تک درخت
عاشق شدم
...حالا دارد باران هم مي آيد.

13
مي دانم
رازي نهفته است
بين ناگفته هاي ماه
و دلتنگي هاي چاه!

14
موهاي من جو - گندمي شده اند
ساقه اين تک درخت
تناور شده است
اما هفده سالگي تو
تمامي ندارد.

15
بي واژه حرف مي زني
مثل ماه
آه

16
اين کتاب پريشان
غزلي عاشقانه خوانده است
تاري از موهايت
لاي برگهايش
مانده است

17
تنها
همين که باشي کافي ست
تا آسمان
بي پرنده نباشد
و موج هاي بازيگوش
دلم را به بازي بگيرند

18
تمام هفده سالگي ام
بهانه اي ست
براي از تو نوشتن
وقتي همه ديوارها محاصره ام کرده اند
و دل
تنها روزنه اي ست که
به تو ختم مي شود

19
ماه
در چشمان پنجره پنهان شده است
و تو
آن سوي اين پنجره اي!

20
غباري از عبور تو
بر دلم نشسته است.
تو به انتهاي کوچه مي رسي
من به ابتداي عاشقي!

فقط کامنت    

ایجاد کننده

ماهی ها هم برای زنده ماندن باید تفس کنند . انسان ، اکسیژن هوا و ماهی ها کسیژنموجود در آب را می گیرند . ماهی ها ، آبی را که می بلعند ، ابتدا تصفیه می کنند و سپس از راه آبشش ها بیرون می فرستند . به این ترتیب ، اکسیژن وارد خون آنها می شود.

ضرب المثل

سبیلش آویزا ناست ( ناکام مانده و مایوس گشته است )

مسابقه
برای شرکت در مسابقه، شماره شما باید در سیستم ثبت شود

سوال شماره 30469 تأیید کننده: omid2000
پچل (Pachol ) به زبان یزدی یعنی چه؟
(1) کچل
(2) کور
(3) کثیف
(4) زشت
پاسخ صحیح را به صورت
شماره سوال:پاسخ صحیح
به شماره 5000 2853 080 909 پیامک کنید.
مثال: از چپ به راست بخوانید 30469:3
هر روز یک نفر از کسانی که پاسخ صحیح داده باشند به قید قرعه، عضو ویژه اورداپ خواهند شد.
در صورت ویژه بودن امتیاز آن به شما اضافه خواهد شد.

صفحات ایجاد شده توسط اعضا