زنجیر عشق داستان کوتاه و خواندنی
زنجیر عشق داستان کوتاه و خواندنی
یک روز بعد از ظهر وقتی اسمیت داشت از کار برمی گشت خانه، سر راه زن مسنی را دید که ماشینش خراب شده و ترسان توی برف ایستاده بود. اون زن برای او دست تکان داد تا متوقف شود. اسمیت پیاده شد و خودشو معرفی کرد و گفت من اومدم کمکتون کنم. زن گفت صدها ماشین از جلوی من رد شدند ولی کسی نایستاد، این واقعا لطف شماست.
وقتی که او لاستیک رو عوض کرد و درب صندوق عقب رو بست و آماده رفتن شد، زن پرسید: «من چقدر باید بپردازم؟»
و او به زن چنین گفت: «شما هیچ بدهی به من ندارید
این مجسمه در نزدیکی ریودوژانیرو پایتخت آرژانتین قرار دارد و در بالای تپه ای به نام ( کوراکورادو ) بنا شده ، ارتفاع این مجسمه عظیم از سطح دریا 699 متر و طول آن33 متر است.
فدای سرت ( برای تسلی خاطر کسی که زیانی به رسیده است)
مقبره ی ..... در اصفهان و مقبره ی ....... در همدان است.
پاسخ صحیح را به صورت شماره سوال:پاسخ صحیح به شماره 5000 2853 080 909 پیامک کنید. مثال: از چپ به راست بخوانید 20752:1 |
در صورت ویژه بودن امتیاز آن به شما اضافه خواهد شد.