قصه ی خواندنی گربه های نادان



قصه ی زیبا و خواندنی گربه های نادان



گربه ی خاکستری گفت: من می خوام از درخت بالا برم و یک پرنده شکار کنم.

گربه ی قهوه ای همان طور که سرش را می خاراند گفت: از کجا بفهمیم روی درخت پرنده ای هست یا نه؟

گربه ی نارنجی گفت: اول از همه باید از درخت بالا بریم.

سه گربه به سمت جنگل رفتند و کنار یک درخت بزرگ بلوط ایستادند.

گربه ی خاکستری گفت: این که خیلی بزرگه من نمی تونم از اون بالا برم.

گربه ی قهوه ای گفت: خاکستری راست می گه. ممکنه 20 تا گنجشک روی درخت باشه ولی ما هیچ وقت نمی تونیم بالای درختی ب

فقط کامنت    

ایجاد کننده

نوزاد لمور ماداگاسکار هفت ماه اول زندگی خود را روی کول مادرش به طور آویزان به سر می برد . او خود را محکم به مادرش می چسباند و با او در تمام جنگل از این سو به آن سو می پرد.

ضرب المثل

از ابرویش سرکه می ریزد(بد اخلاق،ترش رو ،بد عنق)

مسابقه
برای شرکت در مسابقه، شماره شما باید در سیستم ثبت شود

سوال شماره 465 تأیید کننده: فریدون
منظومه سلامان وابسال از کیست؟
(1) مولوی
(2) حافظ
(3) جامی
(4) قاآنی
پاسخ صحیح را به صورت
شماره سوال:پاسخ صحیح
به شماره 5000 2853 080 909 پیامک کنید.
مثال: از چپ به راست بخوانید 465:3
هر روز یک نفر از کسانی که پاسخ صحیح داده باشند به قید قرعه، عضو ویژه اورداپ خواهند شد.
در صورت ویژه بودن امتیاز آن به شما اضافه خواهد شد.

صفحات ایجاد شده توسط اعضا