مشاهیر بجستان
پیش بینی وضع هوا
از مشاهیر شهرستان بجستان سید هادی حسینی بجستانی خراسانی می باشد.
آداب و رسوم شهرستان بجستان :
الف) ازدواج و عروسي
به عقيده بجستانيها ازدواج تنها يك وظيفه طبيعي و اجتماعي نيست بلكه يك وظيفه ديني و مذهبي نيز هست. وقتي پسر به سن بلوغ رسيد و امكانات شغلي و اجتماعي او اجازه داد، طبق احكام قرآن و شريعت اسلام بايد ازدواج نمايد. در بجستان و آباديهاي آن پدر ومادر پسر، موظفند كه مقدمات ازدواج او را فراهم كنند. و به اصطلاح دامادش كنند و همينطور خانواده دختر بايد دخترشان را شوهر بدهند.
خانواده پسر سعي مي كند كه عروسي پيدا كند كه نجيب، خانواده دار، سربراه و با هنر باشد و متقابلاً خانواده دختر نيز تلاششان بر اين است كه دامادشان، معتقد، نجيب، و زحمتكش، شاغل و اصل و نسبدار باشد.
براي خواستگاري، مادر داماد و چند تن از زنان جا افتاده و نسبتاً مسن كه با داماد خويشي و قرابت نزديك داشته باشند به خانه عروس مي روند و در برخي موارد از جمله مهريه، جهيزيه، و گاهي پيش كشي كه مبلغي پول يا زمين و يا هر شئي قيمتي مي باشد كه از سوي داماد يا پدرو مادر داماد به پدر و مادر عروس تحويل ميگردد، عمل ميشود. به عنوان مثال داماد بايد لوازم عروسي چون آينه، شمعدان، انگشتر، و مقداري طلا، لباس سر عقد يك جفت كفش براي عروس همراه با چند خوانچه شيرني و ميوه، به هنگام نزديك شدن مجلس جشن عروسي چند كله قند و چند بسته چاي و چندين قالب صابون، تعدادي كيسه حنا، چند متر پارچه، برنج و روغن... را نيز به خانه عروس مي برند. و خانواده عروس هم متقابلاً يك قواره پارچه فاستوني براي داماد در صورت استطاعت يك قواره پارچه فاستوني براي پدر داماد و يك قواره پيراهن و يك جفت جوراب و يك روسري يا پارجه چادري براي مادر داماد به خانه داماد مي فرستند و ... [4] سپس خانواده عروس با استفاده از مواد غذايي فرستاده شده توسط داماد، مجلس شامي ترتيب مي دهند و فاميل طرفين دعوت ميشوند و در خانه عروس شام ميخورند و سپس عروس را با شادي و هلهله و با گفتن شاباش شاباش (شادباش) به خانه داماد ميبرند. در مواردي، مراسم با شكوهتر وبا تشريفات بيشتر نيز صورت ميگيرد خصوصاً ًدر روستاهايي همچون زين آباد، مزار و ... كه به شبيهخواني و نمايش هم ميپردازند. و همچنين در مراسم حنابندان كه معمولاً يك شب قبل از عروسي انجام ميگيرد زنان دايره ميزنند و باآهنگ مخصوصي اين شعر را ميخوانند.
عروس حنا مبيده[5] با دست و پا مبنده حناي راي[6] كاشون چه خوش ادا مبنده.
همچنين با نواي ضرب و دايره همه با هم ميگونيد.
يارم حنا مبنده عاشق نما مبنده حناي اصل كاشون به دست و پا مبنده.
وقتي كه خانواده داماد به دنبال عروس ميآيند در خانه عروس نوازندگاه آهنگ مبارك باد مينوازند و خواننده اي با صداي خوش و دلكش اين شعر را ميخواند.
امشب چه شبي است؟ شب مراد است، امشب
اين خانه پر از شمع و چراغ است امشب
بادابادا مبارك بادا انشالامبارك بادا
ب) چهارشنبه سوري:
شب چهارشنبه آخر سال، يكي از شبهاي بسيار دلپذير و شيرين ايراني است. در اين شب مردم شاديها مي كنند و مجالس جشن و سرور بر پا ميسازند و آداب و مراسم مخصوصي انجام ميدهند كه از هر جهت دلانگيز و زيباست. اين آداب و مراسم در هر نقطه و هر شهري رنگي مخصوص به خود ميگيرد. و مطابق ذوق و سليقه اهالي هر محل به طرز خاصي اجرا ميگردد. در گذشته بجستان و روستاهاي آن اين شب را جشن مفصلي ميگرفتند و شور و شعف ديگري در آن برقرار بود. در اين شب در بجستان و روستاهاي آن آتش ميافروختندو با خوندن اشعار شيرين و گرفتن فال و انجام مراسم ديگر نحوست و بدبختي و پليدي را از خود دور ميساختند و در عوض خوشبختي و تندرستي و طالع نيك براي خود آرزو ميكردند.
بجستانيها در شب چهارشنبه آخر سال آنچه كوزه كهنه در خانه داشتند ميشكستند و به جاي آن كوزه نو ميخريدند و نيز براي تكميل عيش و سرور خود در صورت استطاعت چهاررنگ پلو درست ميكردند كه عبارتست از:
رشته پلو، عدس پلو، زرشك پلو، ماش پلو، و مقدار از آن را براي اقوام نزديك خود مانند دختر و نوه و عروس كه در خانه ديگري مسكن داشته باشند ميفرستند.[7] دوم مراسم خصوصي، در اين شب مراسم ديگري هم اجرا ميگردد كه خصوصي است و در اين مراسم مردها حق شركت در آن را ندارند. و زنها در اين مراسم به گرفتن حاجت و بختگشايي دختران ميپردازند.[8] البته بايد توجه داشت كه اين آداب و رسوم در گذشته ازرونق بيشتري برخوردار بود و امروز بسيار كمرنگ است.
در اين مورد كه ايرانيان شب چهارشنبه را چرا براي اينكار انتخاب كردهاند.روايات مختلفي است كه مؤلف عقايد و رسوم مردم خراسان در اين زمينه مينويسد:
«آنچه كه در خراسان بيشتر مشهور ميباشد و تقريباً اكثر خراسانيها به آن معتقدند اين است كه مختار سردار معروف عرب وقتي از زندان خلاصي يافت و به خونخواهي شهداي كربلا قيام كرد براي اينكه موافق و مخالف را از هم تميز دهد و بر كفار بتازد دستور داد كه شيعيان بر بالاي بام خانه خود آتش روشن كنند. و اين شب مصادف بود با شب چهارشنبه آخر سال و از آن به بعد مرسوم شد كه ايرانيان مراسم آتش افروزي را در شب چهارشنبه آخر سال اجرا كنند.»[9]
ج) ختنهسوران:
ختنه كردن اطفال يكي از آداب و رسوم قديمي بلكه فريضه ديني است.[10] انجام اين عمل نزد مسلمانان با مراسم باشكوه و مجلس جشن و سرور همراه است كه در هر منطقه و محلي شكل خاصي دارد. و در گذشته و حال هم تفاوتهايي دارد.
در خراسان معمولاً بچهها را سه يا هفت روز پس از تولد ختنه ميكردند كه در بجستان هم اين حالت معمول بود. اگر چه امروزه بچهها در سنين بالاتر ختنه ميشوند. ولي به هر حال مراسم آن به اين طريق انجام ميگرفت كه روزي را معين ميكردند و عدهاي از دوستان و آشنايان گردهم ميآمدند ابتدا پسر بچه را به حمام ميبردند پس از آن «دلّاك» را ميآوردند و در خانه به جشن و سرور و پايكوبي ميپرداختند.
دلاك در ميان هياهو و دود اسپند به اتاق مهمانخانه وارد ميشد و در كنار طفل مينشست و سعي ميكرد كه تيغ دلاكي را از نظر او پنهان كند. اقوام و آشنايان طفل، او را دلداري ميدهند و سعي ميكنند با سخنان محبت آميز ترس را از دل او بيرون كنند. آنگاه دلاك با حيله و فريب در حالي كه دست و پاي طفل را گرفته و تيكه نباتي بزرگ را در دهان اوست كار را تمام ميكند. در طول اين مدت چند نوازنده و خواننده نغمههاي دلپذير محلي مينوازند و اشعار طرب انگيز ميخوانند و پس از پايان عمل ختنه اين شور و هيجان افزايش مييابد و تاسه روز ادامه دارد در بعضي از روستاهاي بجستان مثل زينآباد اين آداب و رسوم محلي با شور و هيجان غير قابل توصيفي همراه است.
مردم بجستان عقيده دارند، بچهاي كه ختنه شده است تا سه روز نبايد آب بخورد و تا چهل روز تنها بماند. چرا كه حالت زائو داشته و نبايد او را تنها گذاشت.
اگر كسي به حكم ضرورت دو فرزند از فرزندان خود را با هم و در يك روز ختنه كند بايد بلافاصله پس از عمل ختنه، خروسي در كنا ر باغچه حياط خود سر ببُرد تا در آن روز(سه خون ريخته شود) و الا يكي از فرزندان او به اجل معلق خواهد مرد.
د) مراسم عزاداري و سوگواري:
هنگامي كه فردي دار فاني را وداع ميگويد و به سراي باقي ميشتابد مراسم خاصي همچون غسل، كفن و دفن، مراسم تعزيه و سوگواري برايش ترتيب داده ميشود كه با بسياري از مراسم مرسوم در خراسان و ايران شباهت دارد.پس از پايان مراسم تدفين، تشييعكنندگان به محل مسكوني ميّت آمده و صاحبان عزا را تسليت ميگويند و پس از مرگ براي ميّت چندين مجلس سوگواري در مسجد شهر يا آبادي ترتيب ميدهند و خويشان و دوستان ميّت به مجلس سوگواري آمده با خواندن سوره فاتحه براي روح مرده طلب مغفرت ميكنند. و با گفتن جملاتي نظير، تسليت عرض ميكنم، خداوند رحمت كند، غم آخرتان باشد، خدا به شما صبر عنايت كند و... به بازماندگان وي سرسلامتي ميدهند.در تمام مدتي كه مجلس ترحيم منعقد است يك خطيب به همراه قاري قرآن مجلس را اداره ميكنند. خطيب به محض ورود مردم به مسجد به ذكر كلمه فاتحه و اخلاص و صلوات ميپردازد و خوشآمد ميگويد و پس از آرامش مجلس، قاري به قرائت قرآن ادامه ميدهد. در پايان مجلس نيز واعظي بر منبر ميرود و سخناني در بيوفايي دنيا و بيثباتي عالم مادي و... بيان ميدارد. علاوه برمجالس مردانه، مجالس ترحيم زنانه نيز توسط يكي از روحانيون اداره ميشود
آداب و رسوم شهرستان بجستان :
الف) ازدواج و عروسي
به عقيده بجستانيها ازدواج تنها يك وظيفه طبيعي و اجتماعي نيست بلكه يك وظيفه ديني و مذهبي نيز هست. وقتي پسر به سن بلوغ رسيد و امكانات شغلي و اجتماعي او اجازه داد، طبق احكام قرآن و شريعت اسلام بايد ازدواج نمايد. در بجستان و آباديهاي آن پدر ومادر پسر، موظفند كه مقدمات ازدواج او را فراهم كنند. و به اصطلاح دامادش كنند و همينطور خانواده دختر بايد دخترشان را شوهر بدهند.
خانواده پسر سعي مي كند كه عروسي پيدا كند كه نجيب، خانواده دار، سربراه و با هنر باشد و متقابلاً خانواده دختر نيز تلاششان بر اين است كه دامادشان، معتقد، نجيب، و زحمتكش، شاغل و اصل و نسبدار باشد.
براي خواستگاري، مادر داماد و چند تن از زنان جا افتاده و نسبتاً مسن كه با داماد خويشي و قرابت نزديك داشته باشند به خانه عروس مي روند و در برخي موارد از جمله مهريه، جهيزيه، و گاهي پيش كشي كه مبلغي پول يا زمين و يا هر شئي قيمتي مي باشد كه از سوي داماد يا پدرو مادر داماد به پدر و مادر عروس تحويل ميگردد، عمل ميشود. به عنوان مثال داماد بايد لوازم عروسي چون آينه، شمعدان، انگشتر، و مقداري طلا، لباس سر عقد يك جفت كفش براي عروس همراه با چند خوانچه شيرني و ميوه، به هنگام نزديك شدن مجلس جشن عروسي چند كله قند و چند بسته چاي و چندين قالب صابون، تعدادي كيسه حنا، چند متر پارچه، برنج و روغن... را نيز به خانه عروس مي برند. و خانواده عروس هم متقابلاً يك قواره پارچه فاستوني براي داماد در صورت استطاعت يك قواره پارچه فاستوني براي پدر داماد و يك قواره پيراهن و يك جفت جوراب و يك روسري يا پارجه چادري براي مادر داماد به خانه داماد مي فرستند و ... [4] سپس خانواده عروس با استفاده از مواد غذايي فرستاده شده توسط داماد، مجلس شامي ترتيب مي دهند و فاميل طرفين دعوت ميشوند و در خانه عروس شام ميخورند و سپس عروس را با شادي و هلهله و با گفتن شاباش شاباش (شادباش) به خانه داماد ميبرند. در مواردي، مراسم با شكوهتر وبا تشريفات بيشتر نيز صورت ميگيرد خصوصاً ًدر روستاهايي همچون زين آباد، مزار و ... كه به شبيهخواني و نمايش هم ميپردازند. و همچنين در مراسم حنابندان كه معمولاً يك شب قبل از عروسي انجام ميگيرد زنان دايره ميزنند و باآهنگ مخصوصي اين شعر را ميخوانند.
عروس حنا مبيده[5] با دست و پا مبنده حناي راي[6] كاشون چه خوش ادا مبنده.
همچنين با نواي ضرب و دايره همه با هم ميگونيد.
يارم حنا مبنده عاشق نما مبنده حناي اصل كاشون به دست و پا مبنده.
وقتي كه خانواده داماد به دنبال عروس ميآيند در خانه عروس نوازندگاه آهنگ مبارك باد مينوازند و خواننده اي با صداي خوش و دلكش اين شعر را ميخواند.
امشب چه شبي است؟ شب مراد است، امشب
اين خانه پر از شمع و چراغ است امشب
بادابادا مبارك بادا انشالامبارك بادا
ب) چهارشنبه سوري:
شب چهارشنبه آخر سال، يكي از شبهاي بسيار دلپذير و شيرين ايراني است. در اين شب مردم شاديها مي كنند و مجالس جشن و سرور بر پا ميسازند و آداب و مراسم مخصوصي انجام ميدهند كه از هر جهت دلانگيز و زيباست. اين آداب و مراسم در هر نقطه و هر شهري رنگي مخصوص به خود ميگيرد. و مطابق ذوق و سليقه اهالي هر محل به طرز خاصي اجرا ميگردد. در گذشته بجستان و روستاهاي آن اين شب را جشن مفصلي ميگرفتند و شور و شعف ديگري در آن برقرار بود. در اين شب در بجستان و روستاهاي آن آتش ميافروختندو با خوندن اشعار شيرين و گرفتن فال و انجام مراسم ديگر نحوست و بدبختي و پليدي را از خود دور ميساختند و در عوض خوشبختي و تندرستي و طالع نيك براي خود آرزو ميكردند.
بجستانيها در شب چهارشنبه آخر سال آنچه كوزه كهنه در خانه داشتند ميشكستند و به جاي آن كوزه نو ميخريدند و نيز براي تكميل عيش و سرور خود در صورت استطاعت چهاررنگ پلو درست ميكردند كه عبارتست از:
رشته پلو، عدس پلو، زرشك پلو، ماش پلو، و مقدار از آن را براي اقوام نزديك خود مانند دختر و نوه و عروس كه در خانه ديگري مسكن داشته باشند ميفرستند.[7] دوم مراسم خصوصي، در اين شب مراسم ديگري هم اجرا ميگردد كه خصوصي است و در اين مراسم مردها حق شركت در آن را ندارند. و زنها در اين مراسم به گرفتن حاجت و بختگشايي دختران ميپردازند.[8] البته بايد توجه داشت كه اين آداب و رسوم در گذشته ازرونق بيشتري برخوردار بود و امروز بسيار كمرنگ است.
در اين مورد كه ايرانيان شب چهارشنبه را چرا براي اينكار انتخاب كردهاند.روايات مختلفي است كه مؤلف عقايد و رسوم مردم خراسان در اين زمينه مينويسد:
«آنچه كه در خراسان بيشتر مشهور ميباشد و تقريباً اكثر خراسانيها به آن معتقدند اين است كه مختار سردار معروف عرب وقتي از زندان خلاصي يافت و به خونخواهي شهداي كربلا قيام كرد براي اينكه موافق و مخالف را از هم تميز دهد و بر كفار بتازد دستور داد كه شيعيان بر بالاي بام خانه خود آتش روشن كنند. و اين شب مصادف بود با شب چهارشنبه آخر سال و از آن به بعد مرسوم شد كه ايرانيان مراسم آتش افروزي را در شب چهارشنبه آخر سال اجرا كنند.»[9]
ج) ختنهسوران:
ختنه كردن اطفال يكي از آداب و رسوم قديمي بلكه فريضه ديني است.[10] انجام اين عمل نزد مسلمانان با مراسم باشكوه و مجلس جشن و سرور همراه است كه در هر منطقه و محلي شكل خاصي دارد. و در گذشته و حال هم تفاوتهايي دارد.
در خراسان معمولاً بچهها را سه يا هفت روز پس از تولد ختنه ميكردند كه در بجستان هم اين حالت معمول بود. اگر چه امروزه بچهها در سنين بالاتر ختنه ميشوند. ولي به هر حال مراسم آن به اين طريق انجام ميگرفت كه روزي را معين ميكردند و عدهاي از دوستان و آشنايان گردهم ميآمدند ابتدا پسر بچه را به حمام ميبردند پس از آن «دلّاك» را ميآوردند و در خانه به جشن و سرور و پايكوبي ميپرداختند.
دلاك در ميان هياهو و دود اسپند به اتاق مهمانخانه وارد ميشد و در كنار طفل مينشست و سعي ميكرد كه تيغ دلاكي را از نظر او پنهان كند. اقوام و آشنايان طفل، او را دلداري ميدهند و سعي ميكنند با سخنان محبت آميز ترس را از دل او بيرون كنند. آنگاه دلاك با حيله و فريب در حالي كه دست و پاي طفل را گرفته و تيكه نباتي بزرگ را در دهان اوست كار را تمام ميكند. در طول اين مدت چند نوازنده و خواننده نغمههاي دلپذير محلي مينوازند و اشعار طرب انگيز ميخوانند و پس از پايان عمل ختنه اين شور و هيجان افزايش مييابد و تاسه روز ادامه دارد در بعضي از روستاهاي بجستان مثل زينآباد اين آداب و رسوم محلي با شور و هيجان غير قابل توصيفي همراه است.
مردم بجستان عقيده دارند، بچهاي كه ختنه شده است تا سه روز نبايد آب بخورد و تا چهل روز تنها بماند. چرا كه حالت زائو داشته و نبايد او را تنها گذاشت.
اگر كسي به حكم ضرورت دو فرزند از فرزندان خود را با هم و در يك روز ختنه كند بايد بلافاصله پس از عمل ختنه، خروسي در كنا ر باغچه حياط خود سر ببُرد تا در آن روز(سه خون ريخته شود) و الا يكي از فرزندان او به اجل معلق خواهد مرد.
د) مراسم عزاداري و سوگواري:
هنگامي كه فردي دار فاني را وداع ميگويد و به سراي باقي ميشتابد مراسم خاصي همچون غسل، كفن و دفن، مراسم تعزيه و سوگواري برايش ترتيب داده ميشود كه با بسياري از مراسم مرسوم در خراسان و ايران شباهت دارد.پس از پايان مراسم تدفين، تشييعكنندگان به محل مسكوني ميّت آمده و صاحبان عزا را تسليت ميگويند و پس از مرگ براي ميّت چندين مجلس سوگواري در مسجد شهر يا آبادي ترتيب ميدهند و خويشان و دوستان ميّت به مجلس سوگواري آمده با خواندن سوره فاتحه براي روح مرده طلب مغفرت ميكنند. و با گفتن جملاتي نظير، تسليت عرض ميكنم، خداوند رحمت كند، غم آخرتان باشد، خدا به شما صبر عنايت كند و... به بازماندگان وي سرسلامتي ميدهند.در تمام مدتي كه مجلس ترحيم منعقد است يك خطيب به همراه قاري قرآن مجلس را اداره ميكنند. خطيب به محض ورود مردم به مسجد به ذكر كلمه فاتحه و اخلاص و صلوات ميپردازد و خوشآمد ميگويد و پس از آرامش مجلس، قاري به قرائت قرآن ادامه ميدهد. در پايان مجلس نيز واعظي بر منبر ميرود و سخناني در بيوفايي دنيا و بيثباتي عالم مادي و... بيان ميدارد. علاوه برمجالس مردانه، مجالس ترحيم زنانه نيز توسط يكي از روحانيون اداره ميشود
جهث مشارکت در تکمیل بانک اطلاعاتی شهر بجستان عضو سایت شوید
این کار جهت اطمینان از صحت اطلاعات وارد شده میباشد.
اطلاعات دیگر از بجستان
اطلاعات عمومی استان خراسان رضوی
اطلاعات عمومی سایر نقاط ایران
آخرین ویرایش مختصات توسط: pejman_np